ما بنده ی عشقیم و تنابنده ی دامیم
درمان ز تو جوییم و برای تو غلامیم
دلداده ی وصل تو و درمانده ی هجریم
مدهوش نگاه تو به یک عمر مدامیم
همسایه ی دلدار و ز هجرش به عذابیم
در شرح تو ماندیم و پی نطق و کلامیم
با جهل و ستم زاده ی تکفیر به جنگیم
سلمان زمانیم و در این راه تمامیم
از غیر بجستیم و تو را حلقه به گوشیم
با ذکر تو مستیم و سراسر به سلامیم
ما زاده ی دردیم و به دنبال دواییم
ما پخته ی وصلیم ولیکن همه خامیم
حسرت به دل از دیدن رویت همه ماندیم
با نیستی از روز ازل گام به گامیم
سرباز تو هستیم و به راهت همه تسلیم
ما منتقم خون شهیدان زمانیم