از هجـرانـت مـی نالــم
ای مـرغ خونیـن بالـم
گفتی زینب بی یار است
گاهِ رزم و پیکار است
بایـد با سـر، بازی کـرد
زینب را سربازی کرد
حـق اگـر مانــد تنـهــا
می رود بر نِی سَرهـا
در حـــرم مـی شــــود
کــربـلایـــی بــه پــا
از هجرانت می نالم...
از هجـرانـت مـی نالــم
ای مـرغ خونیـن بالـم
گفتی زینب بی یار است
گاهِ رزم و پیکار است
بایـد با سـر، بازی کـرد
زینب را سربازی کرد
حـق اگـر مانــد تنـهــا
می رود بر نِی سَرهـا
در حـــرم مـی شــــود
کــربـلایـــی بــه پــا
از هجرانت می نالم...